عبارت "on time" به معنای وقتی است که یک اتفاق مشخص در زمان برنامهریزی شده اتفاق میافتد. به عنوان مثال، اگر یک قطار در ساعت ۱۱:۳۰ صبح قرار باشد و در واقع در همان زمان به ایستگاه برسد، میگوییم که قطار "on time" است. همچنین، اگر شما برای یک مصاحبه ساعت ۳ بعد از ظهر برنامهریزی کرده باشید و در ساعت ۲:۵۵ بعد از ظهر برسید، شما "on time" برای مصاحبه هستید و مصاحبه هم در زمان برنامهریزی شدهاش شروع میشود. از صفت "punctual" برای توصیف شخصی استفاده میشود که همیشه به موقع برای هر جلسه یا تعهد دیگری حاضر است.
از طرف دیگر، عبارت "in time" برای اشاره به اتفاقی قبل از اینکه خیلی دیر شود اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، وقتی چیزی قبل از زمان بیشتر به دست بیاید، از "in time" استفاده میشود. مثلاً، اگر شما در زمان برنامهریزی شدهتان یک فرودگاه را برای گرفتن پروازتان برسید، شما "in time" برای گرفتن پرواز هستید.
همچنین، عبارت "in the nick of time" به معنای "در سر بزنگاه" است و برای توصیف موقعیتی استفاده میشود که در آن شخصی در آخرین لحظه ممکن و به طور دقیق به موقعتی واکنش نشان میدهد. به عنوان مثال، اگر کسی قبل از وقوع یک حادثه در آخرین لحظه ممکن و به دقت به محل اتفاق برسد، میتوانیم بگوییم که او "in the nick of time" رسیده است.
چه زمانی باید از «in time» استفاده کنند و چه زمانی باید از «on time» استفاده کنند و تفاوت آنها چیست؟ تفاوت ظاهری این دو عبارت در املا و تلفظ اندک است، اما کاربرد بسیار متفاوتی دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله کاربرد و تفاوت on time و in time در انگلیسی سر بزنید.